من با تو
پُرم از رویایی
که بوی باران
وجودش لبریز کرده
پُرم از بودن هایی شاد
بی تو
روزهایم،
یکی در میان می گذرد
گاهی لحظه را
باید هول داد به جلو
چون می ایستند
بی تو
زمان هم خسته است
بی تو دلم هوای نوشتتن دارد
بوی گل یاس که می شنوم
تو را می بینم
در لابه لای خاطرات
هنوز هم گاهی دلتنگ می شوم
هنوز هم گاهی
خیره به انتهای خیالم
تو را می بینم
و دلتنگ می شوم
بوی بودن هایت
همراه عطر یاس
رعشه می اندازد به من
دور زمانی ست که حتی
از من ات خیالی نیست
خیالی نیست
اشک هایم،غم نبودت
گریه کردند
خیالی نیست
می دانم که روزی خشک می شوند
نظرات شما عزیزان:
|