روزی پدری در حال تمیز کردن ماشینش بود که ناگهان بچه کوچکش روی ماشین شروع به خط خطی کردن کرد . پدر عصبانی شد و چند بار محکم روی دست کودک زد وبعد کودک را به بیمارستان رساندن . انگشت کودک قطع شد چون پدر غافل از این بود که با آچار بر روی دست او میزند و پسر بچه از پدرش پرسید :پدر انگشتم کی رشد میکند ؟پدر چیزی نگفت و از عصبانیت از کاری که کرده به سمت ماشین رفت و چند ضربه محکم به آن کوبید .ناگهانچشمم به خط خطی های کودک افتاد که نوشته بود
پدر دوستت دارم
نظرات شما عزیزان:
|